گنجینه های اسرارآمیز وارنا گلد (بخش دوم)

به گزارش بانوی ایران، وارنا گلد و کشف معمایی عجیب

ثروت پیدا شده در قبرهای ما قبل تاریخ بلغارستان اولین نشانه فاصله طبقاتی اجتماعی آنهاست، ولی هیچ کس نمی داند که چه عاملی باعث سقوطشان شده است.

گنجینه های اسرارآمیز وارنا گلد (بخش دوم)

از آن جایی که اسلاوچو از سال 2001 در موزه کار می کرده، بیشتر زمانش را صرف طلای وارنا کرده است. موهای بلند و مشکی اش که تکه هایی با رنگ خاکستری آن را پوشانده است، بصورت دم اسبی بسته شده و دفترش که در طبقه بالایی موزه قرار گرفته است به رنگ سبز است. دفتر او پر از کتاب هایی در مورد ما قبل تاریخ است و خودش نیز به عنوان متصدی باستان شناسی ماقبل تاریخ خدمت می نماید. نور و صدای مرغان دریایی نیز از طریق پنجره کوچکی وارد اتاق می شود.

اسلاوچو می گوید که چند دهه قبل بسیاری از باستان شناسان معتقد بودند که مردم در عصر مس در دهانه رود دانوب در گروه های ساده و کوچکی زندگی می کردند. بر اساس پیکرهای زنان عصر مس که از استخوان و رس ساخته شده و در قسمت پایینی رود دانوب پیدا شده اند، وی ادعا می نماید که جوامع اروپای کهن از طریق زنان اداره می شده است. وی همچنین می گوید مردم اروپای کهن افرادی کشاورز، کم تحرک، عدالت خواه و صلح طلب بودند. تصور او از این بهشت زنانه ما قبل تاریخ قانع کننده بود، مخصوصا برای نسلی از دانشمندان که در دهه 1960 و 1970 بودند.

گیمبوتس معتقد است که عصر مس با تهاجم شرقی ها به این منطقه در 4000 سال قبل از میلاد به انتها می رسد. تازه واردان افرادی پدرسالار، دارای سلسله مراتب طبقاتی، پرتحرک و جنگ طلب بودند و این ها تمام خصوصیاتی بود که در مردم عصر مس پیدا نمی شد. زبان آن ها هندی-اروپایی بود، زبان کهنی که مبنای زبان های انگلیسی، اسکاتلندی، روسی و بسیاری از زبان های دیگر بوده است. تازه واردان نقش خود را بر روی اروپا گذاشتند و پرستش الهه عصر مس را به تدریج از بین بردند.

گیمبوتس نکات تکمیلی درباره الهه ها و خدایان را بعنوان اولین یافته ها از وارنا که به دست رسیده، می شمارد. او نمی دانست که این قبرستان، نظریه اش را به چالش خواهد کشید.

در حقیقت، این مدرک قانع کننده است. وقتی که از اسلاچو درباره نتیجه ای که گیمبوتس، -که در سال 1994 فوت کرده- گرفته است پرسیدم، وی سری تکان داد و گفت: وارنا نتیجه کاملا متفاوتی را نشان می دهد و واضح است که مردها بر این جامعه سلطه داشته اند. گران ترین قبرها متعلق به مردها بوده و رئیسان نیز مرد بوده اند و ایده جامعه سلطه شده از طریق زنان کاملا غلط است.

وارنا هنوز هم برای افرادی که جزو آن بودند معجزه آساست. در سال 1972 الکساندر مینچو (Alexander Minchev) تنها 25 سال داشت، به تازگی دکترا گرفته بود و شغلی تازه در همان موزه ای که هم اکنون نیز در آن به عنوان ارشد و متخصص در ویترین رومی ها کار می کند، داشت. روزی به او تلفنی از طرف یک معلم بازنشسته شد که موزه کوچک تازهی را در روستایی نزدیک باز کرده است و گنجی را در اختیار دارد.

زمانی که تماس گرفته شد، مینچو فراخوانده می شود و همکاران پیرترش متعجب می شوند . محلی ها به طور معمول درباره گنج زنگ می زدند، ولی همیشه معلوم می شد که سکه های مسی که تنها چند قرن سنشان بوده را در زمین های خود پیدا می کردند. انبار موزه پر از این سکه های مسی بود. با این حال، مینچو مشتاق خارج شدن از دفتر بود، بنابراین با یکی از همکارانش سوار ماشین جیپش شد و به حرکت درآمد.

در هنگام ورود به موزه کوچک، هر دوی آن ها متوجه شدند که این گنج مجموعه ای از سکه های قدیمی نیست. مینچو می گوید: وقتی که وارد اتاق شدیم و این دست سازه های طلایی را دیدیم، بسیار تعجب کردیم. اتفاقی استثنائی در حال رخ دادن بود. معلم بازنشسته به آن ها می گوید که یک دانش آموز چند هفته قبل این دست سازه ها را در حالی که گودالی برای سیم های برق حفر می کرده، پیدا کرده است.

منبع: الی گشت
انتشار: 18 اسفند 1400 بروزرسانی: 18 اسفند 1400 گردآورنده: banoirane.ir شناسه مطلب: 2025

به "گنجینه های اسرارآمیز وارنا گلد (بخش دوم)" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "گنجینه های اسرارآمیز وارنا گلد (بخش دوم)"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید