روسیه در رقابت با آمریکا به سمت همکاری های بیشتر با چین حرکت می نماید
به گزارش بانوی ایران، خبرنگاران: کارشناس اندیشکده بنیاد کارنگی در گزارشی به آنالیز تحریم های آمریکا علیه روسیه و واکنش روسیه در مقابل این تحریم ها پرداخته و معتقد است که رهبران روسیه در این رویارویی به سمت چین حرکت خواهند کرد.
با تور چین سفری خاطره انگیز را تجربه کنید.
به گزارش گروه بین الملل خبرنگاران به نقل از اندیشکده بنیاد کارنگی، کارشناس این اندیشکده در گزارشی به آنالیز تحریم های آمریکا علیه روسیه، هدف آن از وضع این تحریم ها، تأثیر آنها و واکنش روسیه به این اقدامات پرداخته و نتیجه می گیرد که این تحریم ها موجب شده است روسیه بیشتر به سمت چین متمایل شود. وی در ادامه سه گزینه را مطرح می کند که روسیه احتمالاً در رویارویی با آمریکا آنها را به کار می گیرد.
بحران اوکراین، نخستین مورد از رقابت آشکار قدرت های بزرگ پس از دوران سرد
با برگزاری انتخابات در اوکراین، البته به استثنای مناطق دونتسک و لوگانسک، و رئیس جمهوری جدید که روز یکشنبه شروع به کار می کند، تهدید فوری موج سوم تحریم ها به رهبری آمریکا علیه روسیه از سر گذشته است. حالا وقت آن است که نتایج موج اول و دوم را مورد ارزیابی قرار داده و سپس به جلو پیش برویم.
بحران اوکراین نخستین مورد از رقابت آشکار قدرت های بزرگ پس از دوران جنگ سرد است. برخلاف آن موقع، مؤلفه های نظامی و ایدئولوژیک دیگر در این رویارویی و مقابله مرکزیت ندارند. در مقابل، با توجه به فضای جهانی شده، نبرد اقتصادی و اطلاعاتی بسیار شدیدتر از آن موقع هستند. تحریم های اقتصادی هم ارز امروزی جنگ هستند.
جذابیت تحریم ها برای کسانی که اعمال شان می کنند در ماهیت نامتقارن آنها نهفته است. آنها، با هزینه اندکی یا هیچ هزینه ای برای اقتصاد خود، وعده می دهند که دشمن را زمین گر نموده و او را وادار سازند راستا یا حتی حکومت خود را تغییر دهد. البته سابقه بین المللی تحریم ها نیز صد درصد موفقیت آمیز نبوده و تنها در موارد اندکی امید بخش بوده است؛ یکی در آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید و دیگری در خصوص ایران در حال حاضر!
وقتی دولت اوباما تصمیم گرفت در جنگ تحریم ها علیه روسیه قدم بگذارد، اهداف مختلفی را در سر می پروراند. نخست، اجبار مسکو به عقب نشینی از کریمه؛ سپس جلوگیری از تهاجم نظامی روسیه به اوکراین؛ و آخر، ممانعت از مداخله روسیه در انتخابات ریاست جمهوری اوکراین. براساس شرایط داخلی آمریکا، تحریم ها ابزاری بوده اند برای فراهم کردن پوشش سیاسی مناسب برای کاخ سفید.
واشنگتن برای رسیدن به این اهداف درصدد دستیابی به موارد زیر با یاری تحریم ها بوده است؛ 1. ضربه به حلقه داخلی رئیس جمهور پوتین و ترغیب آنها برای فشار آوردن بر رهبر خود؛ 2. شکاف ایجاد کردن میان ساختار قدرت در روسیه و جامعه تجاری بزرگ آن؛ 3. تحریک خشم و تنفر در میان مردم روسیه به طور گسترده، که از نظر اشخاص افراطی تر، آنها را برای سرنگونی حکومت پوتین ترغیب کنند.
سر باز زدن متحدین آمریکا از اعمال تحریم ها علیه روسیه
از آنجایی که آمریکا به دلیل حجم ناچیز معاملات تجاری با روسیه، یعنی 26 میلیارد دلار در سال 2013، ظرفیت محدودی برای مستقیماً آسیب وارد کردن بر اقتصاد این کشور دارد، به طور انتقاد آمیزی بر حمایت متحدان اروپایی خود تکیه می کند؛ تجارت قابل توجه اتحادیه اروپا با روسیه 440 میلیارد دلار در سال 2013 بوده است. کاهش وابستگی اروپا به منابع انرژی روسیه نیز یکی از اهداف بلند مدت اروپاست که ارزش دنبال کردن را دارد.
سه ماه نخست تحریم ها نتایج دو پهلویی به دنبال داشت. کریمه به طور کامل، و ظاهراً، به سادگی در فدراسیون روسیه ادغام شد. نیروهای روسی که در مرز اوکراین مستقر شده اند، از آن عبور نکردند، اما مسلماً قصد و تصمیم فرمانده آنها تهدید و بازدارندگی بوده است و نه تهاجم و گرفتار شدن. اوکراینی ها توانسته اند رئیس جمهور خود را انتخاب کنند، اما در دو منطقه جنوب شرقی، شبه نظامی های محلی همچنان از استقلال خود از کیف دفاع می کنند.
اقتصاد روسیه، که به سمت رکود پیش می رود، از طریق تحریم ها بهبود نیافته است، اما این تحریم ها دلیل و مسائل عمیق و دیرینه آن نبوده اند. بعضی از تأثیرات اولیه پس از تحریم، مانند شیب نزولی بورس سهام و ارز و سقوط ارزش روبل، کوتاه مدت و سطحی بودند. از طرف دیگر، افزایش سرمایه در بازار بین المللی پول بسیار هزینه بر شده است و سرمایه گذاران احتاقتصادی جدید از روسیه دور شده اند. به هرحال، سایر تأثیرات بر عکس آن چیزی بودند که انتظار می رفت.
بعضی از دوستان ثروتمند ولادیمیر پوتین مسلماً خساراتی را متحمل شده اند، اما آنها به سمت بازارهای پر منفعت حرکت نموده اند. تحریم ها استدلال محکمی را برای درخواست پوتین مبنی بر ملی کردن نخبگان در اختیار او قرار دادند، که در اقدامی برای فرار از نفوذ شدید کرملین، در برابر فشار خارجی کوتاه آمدند. محبوبیت پوتین در میان مردم عادی از80 درصد فراتر رفته است؛ مردم روسیه از هر دسته و گروهی وفاداری خود را به کشور نشان داده اند. تعداد مخالفان نیز قابل توجه است، اما آنها بسیار کمتر از آن چیزی هستند که در گذشته بوده اند. وطن پرستی و ملی گرایی درحال گسترش است.
اتحادیه اروپا و ژاپن به تحریم های تحت رهبری آمریکا ملحق شده اند، اما آنها نمی توانند به توجیه تقسیم کاملاً نابرابر مسئولیت در میان متحدان یاری کنند. ولف گانگ ایشینجر، یکی از باتجربه ترین دیپلمات های آلمان، در یک سخنرانی جنجالی به این سخن جان مک کین، کننده جمهوری خواه ایالت آریزونا در سنای آمریکا و یکی از هواداران سرسخت تحریم ها، اشاره نمود که گفته است: آریزونا قصد ندارد به واسطه تحریم ها حتی یک دلار ضرر کند؛ حال آنکه 6200 شرکت آلمانی در روسیه فعالیت می کنند. جامعه بازرگانی آلمان شب قبل از سفر صدراعظم آنگلا مرکل به واشنگتن، به طور مؤثری تحریم های جدی علیه مسکو را متوقف کردند. این موقعیت به آلمان محدود نمی شود. فرانسه نیز تصمیم گرفته است کار ساخت یک کشتی نیروی دریایی را تکمیل نموده و آن را به روسیه تحویل دهد؛ انگلستان از اقدام علیه منافع روسیه در شهر لندن امتناع نموده است؛ ژاپن اعلان نموده است که قرار ملاقات پوتین از کشورشان در پاییز آینده هنوز به قوت خود باقی است.
حرکت روسیه به سمت همکاری های اقتصادی گسترده تر با چین
روسیه نیز راهی برای مقابله به مثل یافته است. دولت روسیه که از عدم پذیرش ویزا و کارت اعتباری بین المللی صادره توسط یکی از بانک های تحریم شده خود حیرت زده شد، اقداماتی را دوباره از سر گرفته است تا سیستم پرداخت الکترونیک ملی را راه اندازی نماید. دمیتری راگوزین، معاون نخست وزیر اعلان کرد که روسیه تأمین موتورهای موشکی را، که در موشک های تقویت کننده آمریکایی کاربرد دارد، برای این کشور متوقف می کند؛ پایگاه های جی پی اس را از خاک روسیه حذف می کند؛ و از طرح پایگاه فضایی بین المللی کنار می کشد. تحریم ها منطق وادار کننده ای را برای توسعه و اجرای سیاست اقتصادی جدید در روسیه در امتداد خطوط ایده پوتین مبنی بر صنعتی سازی دوباره ایجاد نموده اند.
بر حسب معیار های جغرافیای اقتصادی و جغرافیای سیاسی، تحریم ها به طرح جاری محور چین در روسیه یاری نموده است. در ملاقات پوتین از شانگهای در ماه می، گازپروم و سی ان پی سی قرارداد 30 ساله ای را به ارزش 400 میلیارد در خصوص فروش گاز روسیه به چین امضا کردند. این توافق تاریخی با پیمان مشابهی که در اواخر دهه شصت منعقد شد و گاز روسیه را به آلمان غربی منتقل کرد، برابری می کند. گازپروم احتمالاً با گسترش روابط میان آمریکا و روسیه تحت فشار قرار می گرفته است، اما ضرر تاکتیکی احتاقتصادی روسیه در مسئله قیمت ها با دستاورد استراتژیک بازار جدید روبه رشد و اتحاد نزدیک تر با قدرتی در حال ظهور جبران می شود.
در نتیجه، موقعیت حدید در روابط روسیه با آمریکا، و تا حدودی با متحدان آن، دست کم تا زمانی که دور دوم ریاست جمهوری اوباما سرانجام پذیرد، ادامه خواهد داشت. اوباما هوشیار است، اما تحریم های شدید تر و حمله به بخش های اقتصادی و انرژی روسیه را نمی توان به طور کامل مستثنی کرد. مدرن سازی اقتصادی، اگر قرار باشد روسیه در این رقابت ایستادگی کند، تحت شرایط رویارویی با آمریکا بسیار سخت است؛ که در آن سلاح انتخابی، تحریم های اقتصادی هستند. خطرات پیش روی روسیه، از کرملین گرفته تا نخبگان و طبقات متوسط و مردم عادی، بسیار زیاد است.
در اصل، روسیه سه گزینه مطرح دارد که می تواند از آنها استفاده کند. یکی استفاده از موقعیت جدید به عنوان محرکی برای خود اصلاحی است. همانطور که رام امانوئل یکبار به کنایه گفته است که هرگز یک بحران خوب را هدر ندهید. برای موفقیت در برابر آمریکا باید بسیار خوب عمل کرد و بسیار باهوش بود. باید به حدی با شهامت بود که نقص های شناخته شده را مورد توجه قرار داده و آنها را رفع کرد؛ نقص هایی مانند فساد دولتی، بی عدالتی قانونی و فقدان پاسخگویی، و آنها را با شایسته سالاری، دادگاه مناسب و حقوق مالکیت با ثبات جایگزین نمود. این راه سختی است که در پیش رو داریم.
گزینه دیگر، تجهیز اجرایی و شبه ایدئولوژیک است که در آن، روسیه به عنوان دژی مستحکم در نظر گرفته خواهد شد که نیازمند نظم و تنبیه شدید برای مخالفان و آشوب گران است. از آنجایی که بعید است این راستا به روایت موفقیت اقتصادی ختم شود، واکنش روسیه به فشار های آمریکا لزوماً نامتقارن و متمایل به سمت ابزار های نظامی خواهد بود. حتی اگر جنگ دفع شود، روسیه احتمالاً ضرر سنگینی را متحمل شود و حتی شاید وارد سومین فاجعه در صد سال اخیر شود. این یک راستا فاجعه آمیز است.
بالاخره، اگر روسیه قادر به حرکت به جلو و بهبودی نباشد، به همان اندازه نیز از تنزل کردن هراس دارد. در نتیجه، رهبران آن احتمالاً حرکت به سمت شرق را انتخاب نموده و از چین به عنوان منبع اقتصادی، سرمایه گذاری و حتی تکنولوژی برای خود استقبال می کنند. ممکن است این مسئله تعجب آور باشد؛ روسیه که به شدت برای حفظ حاکمیت و موقعیت خود در برابر غرب مبارزه نموده است، هر دو اینها را با میل خود به قدرت برتر در شرق تسلیم می کند. مانند مبارز باستانی مشهور، روسیه بر سر تقاطع ایستاده است.
ع
منبع: تسنیم