منازعات درباره دریای چین جنوبی؛ آغاز جنگ سوم؟
به گزارش بانوی ایران، اگرچه اختلافات در منطقه دریای چین سابقه طولانی دارد اما در سالهای اخیر این اختلافات به حد خطرناکی تشدید شده است.
چین از سیاست انزواگرایی و درون گرایی به سیاست برون گرایی و تهاجمی روی آورده و بر 90 درصد دریای چین جنوبی ادعای مالکیت دارد اجرای سیاست امنیتی جدید چین در هنگ کنک نیز عامل دیگری در جهت تشدید خصومت در منطقه است از سوی دیگر سیاست ضد چینی ترامپ و دکترین نظامی شینزو آبه موسوم به کواد Quad نیز بر تشدید این اختلافات اضافه کرده است. آبه بر اساس این دکترین که بر قدرت تهاجمی ژاپن تاکید دارد توانسته است ائتلافی از نیروی دریایی ژاپن آمریکا و هند در منطقه هندوپسفیک (اقیانوس هند-آرام) بوجود آورد و امیدوار است به سیاست کواد پلاس و جذب 6 کشور دیگر منطقه نیز منجر گردد. در حال حاضر اختلافات و دعاوی کشورهای 7گانه منطقه علیه چین، مورد حمایت آمریکا نیز واقع شده است و این شرایط دریای چین را به دریایی نا آرام و آینده ای خطرناک سوق می دهد.
حمایت امریکا از کشورهای منطقه در مقابل چین
آمریکا بر اساس پیمان امنیتی 8 سپتامبر 1951 معروف به پیمان سانفرانسیسکو و پیمان بعدی 1960 متعهد به دفاع از تمامیت ارضی ژاپن است. بنا بر این بطور طبیعی در دعاوی بین ژاپن با سایر کشورها مورد حمایت آمریکا واقع شده است. در مورد دعاوی کشورها در دریای چین جنوبی آمریکا تا سالهای اخیر از موضع گیری تند بنفع کشورهای منطقه پرهیز می کرد اما روز 23 تیر 1399 وزیر خارجه آمریکا طی بیانیه شدید اللحنی گفت: دولت ایالات متحده ادعاهای پکن درباره دریای چین جنوبی را غیرقانونی می داند. مایک پمپئو با اعلام اینکه ایالات متحده از اقیانوس هندوپسفیک آزاد و باز پشتیبانی می کند، گفت: امروز ما سیاست آمریکا را در بخش حیاتی منطقه مورد اختلاف دریای چین جنوبی، توسعه می دهیم. ما کاملا شفاف اعلام می داریم که ادعاهای پکن درباره منابع فراساحل در سرتاسر بخش عمده ای از دریای چین جنوبی، که با زورگویی میخواهد آنها را کنترل کند، کاملا غیرقانونی است و ادعای چین مبنی بر حاکمیت آب های فراتر از محدوده 12 مایلی این کشور از جمله آب های مناطقی در سواحل، اندونزی، ویتنام، برونئی و مالزی را نمی پذیرد. پمپئو همچنین گفت که آمریکا در حال همسو کردن موضع خود با تصمیمی است که در یک داوری مدنی بین المللی در سال 2016 (بدرخواست فیلیپین) گرفته شد و ادعاهای چین را بدون پایه و اساس قانونی خواند و آنرا رد کرد. او اضافه نمود دنیا اجازه نخواهد داد که پکن با دریای چین جنوبی به مثابه امپراتوری دریایی خود برخورد کند.
بیانیه اخیر آمریکا نشانه این است که واشنگتن اکنون موضع تقابل جویانه تری را دنبال می کند.
در هفته های گذشته نیروی دریایی آمریکا گفت که دو ناو هواپیمابر آمریکا به منظور پشتیبانی از یک منطقه (ایندوپاسفیک) آزاد و باز در دریای چین جنوبی رزمایش که ژاپن نیز در آن مشارکت کرد انجام داده اند.
در هفته اول مرداد ماه 99 رسانه های دنیا شاهد جنگ لفظی بین آمریکا و چین و دستور بسته شدن کنسولگری چین در هیوستون ایالت تگزاس با عنوان حفاظت از مالکیت معنوی و اطلاعات خصوصی آمریکایی ها و متقابلا دستور تعطیلی کنسولگری آمریکا در چنگدو در استان سیچوآن به تلافی صادر شد. فیلیپین و ژاپن از تشدید تنش بین دو قدرت عظیم اظهار نگرانی کردند.
چین خطوط نه گانه قرمزی را در نقشه دریایی خود ترسیم کرده که معرف محدوده ای وسیع از این دریا است که چین اختصاصا متعلق به خود می داند. آمریکا و 5 کشور حاشیه بعلاوه هند و ژاپن و استرالیا می گویند مطابق کنوانسیون حقوق دریاها، منطقه مالی انحصاری هر کشوری تنها محدود به 200 مایل دریایی از ساحل آن کشور است و ادعای چین را مردود می دانند
بنابراین خطوط آبی در نقشه زیر بر اساس این قانون، منطقه مالی اختصاصی هر یک از کشورهای حاشیه این دریا را معرفی می نمایند. چین همچنین در آبهای شرقی این دریا در منطقه اوکیناوا و جزایر سنگاکو با ژاپن و کره نیز اختلافات مشابهی دارد.
الف دعاوی ژاپن و چین در مجمع الجزایر سنکاکو
ژاپن در مورد جزایرKuril با روسیه و جزایر Okinotorishima با چین، تایوان و کره جنوبی و جزایر Senkaku با چین و صخره های Liancourt با کره جنوبی اختلاف مرزی دارد. اکنون اختلاف با چین در مورد سینکاکوک جدی ترین اختلاف مرزی است.
خوشه جزایر سینکاکو در شرق دریای چین در فاصله 120 کیلومتری از تایوان و 200 کیلومتری ژاپن و 201 کیلومتری چین واقع شده است. این مجموعه جزایر شامل 8 جزیره و بیش از 35 صخره است هشت جزیره را هرکدام از کشورهای چین ژاپن و تایوان به نامهای مورد ادعای خود می نامند. برای بیطرفی می توان آنها را جزایر پین Pinnacle نامید و یا بر اساس حروف اول نام هشت جزیره می توان آنها را اوتکموت UTKKMOOT نامید این جزایر از سال 1895 در تصرف ژاپن قرار گرفته است به عبارتی ژاپن در جنگ های اول چین و ژاپن آنها را به عنوان اراضی بلا صاحب تصرف کرده است. چین برای ادعاهای خود دلایل حقوقی و تاریخی دارد و تایوان نیز به دلیل اینکه 120 کیلومتر با این جزایر فاصله دارد و از چین و ژاپن به آن نزدیک تر است این جزایر را در قلمرو آب های حوزه انحصاری مالی خود و متعلق به تایوان می داند.
چین معتقد است که از 1500 میلادی به بعد شواهد و نقشه ها و مدارکی دارد که بر چینی بودن این جزایر گواهی می دهد از طرفی مطابق قرارداد 1945 پتسدام ژاپن تمام جزایر اشغالی خود را بجز چند جزیره ای که نام آنها در این پیمان آمده است بقیه را باید ترک کند.
اما ژاپن معتقد است که هنگامی که در سال 1985 این جزایر را تصرف کرده است جزایر فاقد هرگونه سکونت و شهروند بوده لذا به عنوان جزایر خالی از سکنه و بلا صاحبTerra Utiposidi به تصرف ژاپن در آمده است همانطور که انگلستان و سایر قدرتها جزایر بلاصاحب را بر اساس همین قاعده تصرف کرده اند. پس از جنگ دنیای دوم آمریکا آنها را اشغال و اما مطابق با قرارداد اعاده سرزمین ها در سال 1971 مجددا آنها را به ژاپن برگردانده است. و چین تا سال 1972 هیچگاه ادعایی مبنی بر چینی بودن جزایر طرح نکرده و از زمانیکه در این حوزه نفت کشف شده چین ادعای خود را مطرح نموده است.
ورود مستمر کشتی های چینی به آب های اطراف جزایر سنکاکو؛
کشتی های ژاپنی از سال 2008 بطور فزاینده ای وارد آبهای مورد ادعای ژاپن می شوند بطوریکه رسانه های ژاپن 20 ژوئیه 2020 طی گزارشی گفتند کشتی های دولتی چینی برای نود و هشتمین روز متوالی جعما 365 بار به آب های اطراف جزایر سنکاکو و 32 بار به آب های ژاپن وارد شده اند. در روزهای اخیر عملیات تهدید آمیز از جمله نزدیک شدن به کشتی های ماهیگیر ژاپنی نیز مشاهده می گردد. سوگا دبیر ارشد کابینه در کنفرانس خبری روز بیستم ژوئیه گفت: جزایر سنکاکو هم از لحاظ تاریخی و هم لحاظ قوانین بین المللی سرزمین اصیل کشورمان است. با تمام قدرت و قاطعانه با رفتارهای چینی برخورد می کنیم
اولین باری که یک کشتی دولتی چینی وارد آب های ژاپن در سنکاکو شد، در دسامبر 2008 بوده است. تحرکات چینی پس از ملی شدن جزایر سنکاکو توسط دولت ژاپن در سپتامبر 2012 افزایش یافته است. یک مقام وزارت امور خارجه ژاپن گفت: چینی ها به دنبال تغییر شرایط و نقشه جغرافیایی با توسل به زور در این منطقه است.
وزارت خارجه ژاپن در وبسایتی به 7 زبان شرایط هریک از جزایر و ادعای چین و ژاپن را به مخاطب اطلاع رسانی می کند. نظر به اینکه دولت ملی گرای آبه در ژاپن بدنبال تقویت بنیه دفاعی و تهاجمی ژاپن است سیاستهای تهاجمی چین زمینه مناسبی را برای دولت آبه شینزو فراهم کرده است. ژاپن میخواهد با تغییر بند 9 قانون اساسی(ایجاد ارتش به معنای نیروهای مسلح) را ممنوع می کند. از سوی دیگر اخیرا دولت و نهادهای غیر دولتی ژاپن در حمایت از تایوان و هنگ کنک نیز مواضع محکمی گرفته است که به تشدید بحران با چین اضافه کرده است در پی تصویب قانون امنیت ملی چین برای هنگ کنگ، قانونگذاران ژاپنی آنرا خلاف اصل یک کشور دو قانون می دانند و ناکاتانی گن، وزیر پیشین دفاع ژاپن از حزب حاکم لیبرال دموکرات، یامائو شیوری، عضو مجلس نمایندگان از حزب دموکرات برای مردم، و تنی چند از نمایندگان تشکلی را برای دفاع از حقوق مردم هنگ کنگ تاسیس کردند. و در صدد تصویب قانونی برای اعطای پناهندگی و رسیدگی به نقض احتمالی حقوق بشر در هنگ کنگ و تحریم های مربوطه هستند.
بحران و منازعه نگران نماینده در دریای جنوبی و شرقی چین
دولت چین بر منطقه وسیعی از دریای جنوبی و دریای شرقی چین ادعای حاکمیت دارد که بخشهایی از آن مورد ادعای و یا تحت حاکمیت موثردیگر کشورهای منطقه قرار دارند. چین یک منطقه دفاع هوایی در دریای شرق چین گفته که مورد اعتراض ژاپن و آمریکا قرار گرفته است و در مورد جزایر مورد اختلاف در دریای جنوبی چین هم موضع گیری های تندتری علیه دولتهای منطقه اتخاذ کرده است.
اختلاف بر سر حاکمیت جزایر و قلمرو دریایی در دریای جنوب چین منجر به بلوک بندی های امنیتی و ائتلافهای منطقه ای شده است. هند- آمریکا و استرالیا نیز که خارج از قلمرو این دریا هستند به این مداخله کشیده شده اند. ژاپن با هند- آمریکا و استرالیا به دنبال ائتلاف امنیتی است که این ائتلاف می تواند با ورود فیلیپین - ویتنام - مالزی - اندونزی و نیوزلند ابعاد جدی تری بگیرد. در حالی که تنش ها میان ویتنام، فیلیپین، ژاپن و چین به ویژه بر سر ادعای مالکیت چین بر جزایر و آب های دریای جنوبی چین بالا گرفته است اظهارات اخیر مقامات نظامی این کشورها از یک سو و بیانیه پمپئو از سوی دیگر تحریک نماینده شده است.
قبلا هم برخوردهای کلام شدید بین این کشور وجود داشته و بطوریکه در سال 2013 در یک نشست سه روزه ملاقات چهره به چهره مقام های کشورهای جنوب شرق آسیا برای حل بحران بین آنها در سنگاپور با واکنش های تند روبرو شد .دولت چین از نخست وزیر ژاپن و وزیر دفاع آمریکا به دلیل سخنرانیهای تحریک آمیز علیه چین در یک همایش امنیتی 31 مه در سنگاپور به تندی انتقاد کرد. ژنرال وانگ گوانژونگ، معاون ستاد مشترک ارتش چین، اظهارات شینزو آبه، نخست وزیر ملی گرای ژاپن و چاک هیگل، وزیر دفاع وقت آمریکا را محکوم کرد. او گفت انتقاد این مقامات ژاپنی و آمریکایی از چین غیر قابل تصور و غیر قابل قبول بوده است. چاک هیگل در سخنان خود گفته بود که دولت چین با طرح ادعاهای یک جانبه ، منطقه دریای جنوب چین را بی ثبات کرده است و آبه شینزو هم قول داده بود که کشورهای همسایه چین در جنوب شرق آسیا را مورد حمایت بیشتر قرار دهد. وزیر دفاع آمریکا از کلیت اظهارات نخست وزیر ژاپن در روز آدینه برای ایفای نقش فعال تر توکیو در امنیت منطقه استقبال کرده است.
آبه شینزو از نقش قاطع تر ژاپن در حل و فصل اختلافات منطقه ای سخن رانده بود و گفت ژاپن قایقهای گشت ساحلی در اختیار کشورهای همسایه، که نگران سیاستهای چین هستند، خواهد گذاشت. چین، در مقابل، گفته است که آقای آبه برای تقویت سیاست امنیتی خود در منطقه از افسانه تهدید چین استفاده می کند.آبه شینزو ، نخست وزیر ژاپن پیشنهاد کرده به کشورهای همسایه که نگران سیاست های پکن هستند، گارد ساحلی بفرستد.
چین و ژاپن از سال 1970 بر سر مالکیت جزایر واقع در دریای جنوبی چین اختلاف دارند. اختلافی که گاه تا مرز درگیری نظامی پیش رفته است. از طرفی دیگر ویتنام هم با چین بر سر منابع نفتی و آبزیان در این دریا دچار مشکل است. در چین و ویتنام اخیرا اتباع دو کشور مورد حمله قرار گرفته اند و در ویتنام تظاهرات اعتراضی علیه چین برگزار شده است.تقویت چشمگیر توان نظامی چین در سال های اخیر نگرانی همسایه هایش را برانگیخته است. آمریکا می گوید پشتیبانی نظامی خود از ژاپن و کره جنوبی را افزایش می دهد.
شی جینپینگ، رهبر چین، در مناسبتهای مختلف در سالهای اخیر از کشورهای آسیایی خواسته است از تقویت ائتلاف های نظامی با قدرت های ثالث حذر نمایند.
نطفه های آشوب و منازعه در دریای جنوب چین
یافتن دلایل و ریشه های در دریافت جنگ ها موضوع بخش عظیمی از علوم انسانی است. اگرچه هیچ طرفی نمی خواهد جنگ بگردد اما زنجیره ای از رویدادها طوری دنبال می شوند که جنگ تنها راه چاره ممکن می گردد. بعضی ویژگی های شرایطی که دو دریای همجوار چین خود را در آن می یابند از عوامل ثابت موقعیت های خطرناک اینچنینی هستند.
اول، عروج مالی چین قدرتی که دیگر نظم موجودِ از پیش برقرارشده را بر نمی تابد.
چین امروز دیگر تنها سازنده اسباب بازی های کوچک ارزان قیمت نیست بلکه عظیمترین کشور فراوریگر دنیا است و سه برابر آمریکا فراوری دارد. آمریکا در زمینه کالاهای فراوریی 700 میلیارد دلار کسری بودجه دارد در حالی که چین 230 میلیارد دلار مازاد بودجه دارد. این کشور حدود ماهی 60 میلیون تن فولاد (نماد اقتصاد مدرن) فراوری می کند یعنی 7 برابر دومین فراورینماینده (ژاپن) و نیمی از فراوری دنیای.
برای چنین حجمی از فراوری، میزان زیادی انرژی احتیاج است و بی فایده نیست که چین عظیم ترین مصرف نماینده نفت دنیا است. با این حال اما یک سوم نفت دنیا (و اکثریت نفت وارداتی چین) از تنگه هرمز می گذرد که آمریکا تمایل به حضور نظامی کمتری در این تنگه دارد. البته چین از نظر توان نظامی همچنان عقب تر از آمریکا است. علی رغم افزایش های فزاینده بودجه نظامی چین اما بودجه نظامی آمریکا همچنان بی رقیب است سال گذشته 700 میلیارد دلار یعنی 36/3 درصد کل دنیا بود. چین دوم با 188 میلیارد دلار (10/8 درصد کل دنیا) با فاصله بسیار در رتبه دوم واقع شده است. و این جا است که به دو دریای جنوبی و شرقی چین می رسیم که مورد اختلافات بسیار چین و همسایگان بوده . به رغم نام این دریاها، حضور قاطع نظامی در هر دوی آنها متعلق به آمریکا است. این کشور ضمناً معاهده های نظامی با حداقل پنج کشور منطقه (ژاپن، کره جنوبی، تایوان، فیلیپین و استرالیا) دارد. بسیاری کشورهای کوچک تر که به طور سنتی طرفدار آمریکا نبوده اند (مثل ویتنام) نیز با دیدن سایه ظهور و عروج چینِ غول آسا به دامان آمریکا پناه می برند اگر چه با اکراه.
دریای جنوبی چین حدود 250 جزیره کوچک دارد که مساحت شان مجموعا به 15 کیلومتر مربع می رسد، یعنی یک ششم جزیره کیش. این جزایر عموما خالی از سکنه هستند و گاه بیشترشان زیر آب است. اما نکته کلیدی این جا است که قراردادهای بین المللی پس از جنگ دنیای دوم هرگز تکلیف این جزایر را معلوم نکرد. در نتیجه حداقل شش کشور مدعی آنها هستند.
در نقشه های رسمی چین چیزی به نام خط نُه نقطه ای (یا خطِ یو U شکل) وجود دارد که طبق آن 90 درصد از مساحت 3/5 میلیون کیلومتری دریای جنوبی چین و جزایرش متعلق به چین است. در نتیجه چین در تضاد مستقیم با برونئی، تایوان، مالزی، فیلیپین و ویتنام واقع شده است که هر یک (به جز اولی) بخش هایی از این جزایر را اشغال می نمایند.
در سال 2013 چین یکی از نفت کش های جدید 1 میلیارد دلاری اش را به آب هایی فرستاد که طبق قوانین بین المللی جزو منطقه انحصاری ویتنام هستند. وقتی ویتنام با فرستادن 30 گارد ساحلی پاسخ داد، چین با آب پاشی، آن ها را عقب زد. پس از آن تظاهرات خشونت آمیز ضدچینی در سراسر ویتنام برپا شد. بیش از 15 کارخانه چینی در ناحیه شهر هو شی مین (پایتخت) به آتش کشیده شده اند. به هر کس که قیافه چینی داشته باشد حمله شد و 21 نفر جان سپردند. چینی ها از راه زمینی به کامبوج فرار کردند و یا از راه هوایی خود را به چین و یا کشورهای چینی نشینی همچون مالزی و سنگاپور رساندند.
روزنامه دولتی گلوبال تایمزِ چین گفته این کشور باید دست به جنگ بزند تا هانوی را سر جای خود بنشاند. این روزنامه همین حرف را در مورد فیلیپین نیز زده است چرا که این کشور هم اخیرا 15 ماهی گیر چینی را به جرم صید لاک پشت هایی که نسل شان در خطر است (در نزدیکی آب های این کشور) دستگیر کرد.
در سالهای اخیر در دریای شرقی چین نیز تخاصماتی مشابه بروز کرد با این تفاوت که چین در آن جا با قدرت هایی عظیم تر مثل ژاپن و کره جنوبی روبرو است که هر دو جزو 10 قدرت نظامی عظیم دنیا هستند. ژاپن با هند- آمریکا و استرالیا به دنبال ائتلاف امنیتی است کره شمالی با بمب هسته ای اش نیز در همان نزدیکی با چین همراه است. اندونزی و مالزی نیز بودجه نظامی خود را افزایش داده اند و به دنبال ائتلاف دفاعی با استرالیا و از آن طریق آمریکا هستند. ویتنام، سنگاپور و تایلند نیز همین راه را در سطحی کوچک تر طی می نمایند.
آن چه این تصویر را پرآشوب تر می کند، سیاست داخلی هر یک از این کشورها است. در آمریکا، ترامپ همان سیاستی که اوباما آغاز کرد را در این منطقه با شدت بیشتر دنبال می کند و تمرکز سیاست خارجی کشورش را از خاورمیانه به این منطقه از دنیا (آسیا اقیانوسیه) سوق می دهد گرچه مشغولیت های مداوم داخلی و دغدغه های اضطراری موجود به او اجازه این کار را نداده اند. در کره جنوبی و ژاپن ناسیونالیست های راست گرا سر کار هستند که نه تنها مخالف چین که مخالف شدید یکدیگر نیز هستند. آبه شینزو، نخست وزیر ژاپن، با بازدید از گورستانی جنجالی خشم هم چین و هم کره را آفریده است.
در تایوان، دولت کنونی حزب کومینتانگ به روابط نزدیک با چین مشهور است اما اگر حزب دموکراتیک مترقی که به طور سنتی چین ستیز است به قدرت برسد، معادلات تغییر می کند.
چالش های دنیای و منطقه ای اکنون نتنها برطرف نشده بلکه متعددتر شده است. چالش از سوی عوامل غیردولتی مثل بنیادگرایان تندرو به اصطلاح اسلامی و یا دولت هایی همچون روسیه نمود پر رنگی در مطبوعات دنیا دارند اما نگاهی به بنیان مالی روابط بین المللی نشان می دهد که موثرترین چالش از سوی چین می آید. چینی که در تصویر عامه جنگ طلب دانسته نمی گردد اما در سطح مقامات امنیتی و تحلیلگران سیاسی از آن به کشوری در حال قدرت نمایی برای سلطه گری یاد می گردد. بویژه در منطقه بر سر سلطه بر محدوده قلمرو و تمامیت مرزی در مناطقی از اقیانوس و جزایر پاراسل و اسپراتلی است.
چه دولتی مدعی کدام بخش است؟
چین مدعی عظیمترین سهم در دریا است - منطقه ای را که با 9 خط قرمز معین کرده از استان جنوبی هینان چین تا صدها کیلومتر در جهت جنوب و شرق ادامه دارد. پکن می گوید حق مالکیت چین بر این منطقه تاریخی 2000 ساله دارد، از زمانی که مجمع الجزایر پاراسل و اسپراتلی بخشی جداناشدنی از ملت چین بودند.
در سال 1947، چین با انتشار نقشه ای این ادعاها را به تفصیل مطرح نمود. در این نقشه این دو مجمع الجزایر به طور کامل در قلمرو چین قرار دارند. تایوان نیز عیناً همین ادعا را مطرح می کند.
ویتنام استدلال تاریخی چین را مورد اعتراض قرار داده و می گوید که تا پیش از دهه 1940، چین هیچ گاه ادعایی درباره حاکمیت ارضی این منطقه نداشته است. ویتنام ادعا می کند که در عمل از قرن هفدهم به این سو، این منطقه تحت فرمانروایی این کشور بوده - و مدارک لازم جهت اثبات این ادعا موجود است. مدعی اصلی دیگر در این منطقه فیلیپین است، که نزدیکی جغرافیایی خود به جزایر اسپراتلی را دلیل اصلی ادعای مالکیت بر بخشی از این مجموعه قرار داده است.
فیلیپین و چین هر دو مدعی مالکیت سد ساحلی اسکاربورو (با نام چینی جزیره هوانگ یان) هستند که حدود 160 کیلومتر با فیلیپین و 800 کیلومتر با چین فاصله دارد.
مالزی و برونئی نیز ادعای مالکیت بخش هایی از این منطقه را دارند که ادعا می نمایند، بر اساس کنوانسیون بین المللی حقوق دریایی، در منطقه آزاد تجاری آن ها قرار گرفته است. برونئی ادعایی درباره هیچکدام از جزایر مورد مناقشه ندارد ولی مالزی مدعی چند جزیره کوچک از مجمع الجزایر اسپراتلی است.
جزایر پاراسل و اسپراتلی ممکن است دارای ذخایر طبیعی در اطراف خود باشند. کاوش های دقیق در این منطقه محدود بوده، پس تخمین ها تا حد زیادی متکی بر برآورد بر اساس میزان ذخایر طبیعی مناطق اطراف است.همچنین این دریا از مسیرهای مهم کشتیرانی و مکان مناسبی برای صنعت ماهیگیری است که بقای مردم کل این ناحیه در گرو آن است.
باید بخاطر داشت که تضادهای بین این کشورها، علاوه بر اختلافات مرزی، سوابق دیرین تاریخی دارد. ویتنام بیش از هزار سال تحت استعمار چین بوده است. کره و تایوان سالیان سال تحت استعمار ژاپن بوده اند. ژاپن در همین حدود صد سال گذشته دو بار چین را اشغال کرده است و در جنگ دنیای دوم در کنار نازی ها به بیشتر کشورهای منطقه حمله کرده است. در دوران کمونیسم، ویتنامِ شوروی گرا با چین و کامبوجِ مائوئیست وارد جنگ شد. چینی ها در سال 1974، با کشتن بیش از 70 نیروی نظامی ویتنام، جزایر پاراسل را تصرف کردند. در سال 1988، دو طرف در جزایر اسپراتلی درگیر شدند و این بار نیز ویتنام با 60 کشته بازنده بود.
فیلیپین نیز در چند مورد با نیروهای چین، ویتنام و مالزی درگیر شده است.
فیلیپین و چین در ابتدای سال 2012، درگیر یک جدال طولانی دریایی شدند که در آن یکدیگر را به ورود غیرقانونی به سد ساحلی اسکاربورو متهم می کردند. در ژوئیه سال 2012، چین شهر سانشا را رسماً تاسیس کرد - که مرکزش در جزایر پاراسل واقع شده است و به گفته چین، مسئول نظارت بر قلمرو این کشور در دریای جنوبی چین است. ویتنام و فیلیپین هر دو با این حرکت ابراز مخالفت کرده اند. در اواخر سال 2012، ادعاهای اثبات نشده مبنی بر خرابکاری عمدی نیروی دریایی چین در دو کشتی تحقیقاتی ویتنامی، باعث برپایی تظاهرات های ضدچینی گسترده در هانوی و هوشی مین شد.ویتنام همچنین از جمله کشورهایی بود که از زدن مهر روی گذرنامه های جدید چینی، که منطقه مورد مناقشه را بخشی از قلمرو این کشور نشان می داد، امتناع کرد.
در مه سال 2014، راه اندازی یک سکوی نفتی چینی در آب های اطراف جزایر پاراسل باعث برخورد چند قایق چینی و ویتنامی با یکدیگر شد.
پیگیری های حقوقی کشورها علیه چین
اولین کشوری که اقدام به پیگیری حقوقی نمود فیلیپین بود که بدترین مشکل را در مورد جزایر اسپراتلی با چین دارد وزیر امور خارجه فیلیپین آلبرت دل روزاریو در22 ژانویه 2013 طی بیانیه ای رسما قصد دولت خودرا مبنی بر ارجاع اختلاف دریایی خود با چین را به یک دیوان داوری اعلام داشت. این دیوان خاتمه رای بنفع فیلیپین صادر کرد اما چین آنرا رد نمود . ماده 287 کنوانسیون سازمان ملل درخصوص حقوق دریاها مصوب 1982 UNCLOS لازم الاجرا شده 1994 در ساز و کار حل اختلافات مقرر کرده است دول عضو می توانند یکی از چند شیوه حل و فصل اختلافات مذکور در این ماده را جهت اختلافات احتمالی با سایر دول عضو برگزینند:
1- ارجاع اختلاف به دیوان بین المللی حقوق دریاها (ITLOS)
2- ارجاع اختلاف به دیوان بین المللی دادگستری
3- ارجاع اختلاف به یک دیوان داوری عام (ضمیمه شماره هفت کنوانسیون)
4- ارجاع اختلاف به یک دیوان داوری خاص(ضمیمه شماره هشت کنوانسیون).
ضمیمه شماره هشت کنوانسیون سازمان ملل درخصوص حقوق دریاها (1982) مقرر می دارد:
Article 1: any party to a dispute may submit the dispute to the arbitral procedure provided for in this Annex by written notification addressed to the other party or parties to the dispute. The notification shall be accompanied by a statement of the claim and the grounds on which it is base
دولت فیلیپین بر سر اختلافات خود با پکن راه چاره سوم را انتخاب نمود
ادعاهای دولت فیلیپین به توضیح ذیل بود:
- حقوق و تعهدات دولتین فیلیپین و چین در دریای چین جنوبی باید براساس کنوانسیون حقوق دریاها مصوب 1982 معین گردد.
- تحدید حدود دریایی چین و ترسیم خطوط نه گانه مغایر با کنوانسیون حقوق دریاها مصوب 1982 می باشد.
-دولت چین بایستی مقررات داخلی خود را در تطبیق با کنوانسیون حقوق دریاها مصوب 1982 اصلاح نماید؛
- دولت چین از دست اندازی به حقوق حقه دولت فیلیپین در دریای فیلیپین غربی دست بردارد.
- دولت فیلیپین اعلام می کند که قبلا تمامی راههای دیپلماتیک و سایر طرق مسالمت آمیز دیگر را برای حصول نتیجه طی کرده است اما پیروز نشده با دولت چین بر سر مصالحه ای توافق پیدا نماید. چین بطور سنتی همیشه از طرح دعوی در مراجع بین المللی اجتناب می کرده است ولی در سنوات اخیر این دیدگاه تاحدود زیادی تعدیل یافته است ؛چه آنکه چین در سال 2001 به عضویت سازمان تجارت دنیای (WTO)در آمد و همانطور که می دانیم تبعیت از آیین حل و فصل اختلافات در این نهاد برای دول عضو اجباری است. به عبارت ساده ، عضویت در سازمان تجارت دنیای به معنای پذیرش صلاحیت اجباری نهاد حل و فصل اختلافات این سازمان نیز می باشد. اتفاقا از زمان عضویت دولت چین در این سازمان تا کنون نام آن دولت به عنوان طرف دعوی در چندین پرونده مطروحه نزد سازمان تجارت دنیای مطرح شده است که در بعضی از آنها نیز حکم عیله چین صادر شده است. چین تقریبا مدعی 70 درصد دریای چین جنوبی است که احتمالا سرشار از منابع معدنی و نفت است. اختلافات دولت چین بر سر این منطقه با فیلیپین، مالزی،تایوان، برونئی و ویتنام است.
نقشه ترسیم خطوط فاصله نه گانه مورد ادعای چین
سابقه ترسیم نقشه موسوم به خطوط نه گانه به 1948 می رسد که دولت چین مبدع آن بود.در 7 می 2009 چین یک نقشه رسمی به سازمان ملل ارائه داد که بازهم دریای چین جنوبی براساس همان خطوط فاصله نه گانه تحدید حدود شده بود و عملا کل مناطق دریای در قلمرو چین نشان داده شده بود.دولت فیلیپین فورا به این نقشه اعتراض کرد.ویتنام و مالزی روز بعد به سازمان ملل اعتراض کردند و اندونزی هم اعتراض خود را ثبت نمودولی ادعایی درخصوص دریای چین جنوبی مطرح نکرده است. موضع ایالات متحده آمریکا هم این است که این نحوه ترسیم پکن باعث محدودسازی آزادی دیریانوردی می گردد.
کارشناسان معتقدند که این خطوط نه گانه فاقد پایه و اساس معینی در حقوق بین الملل دریاها و بویژه کنوانسیون حقوق دریاها مصوب 1982 است و معلوم نیست این خطوط که حتی زمانی شامل 11 نقطه بوده است منطبق برکدام قاعده فنی و یا حقوقی ترسیم شده اند .
از حیث تاریخی چینی ها (دولت پکن) در این مناطق و حتی در منطقه مورد ادعا با ژاپن در شرق این دریا سابقه اعمال صلاحیت و بعضی اقدامات نظیر ماهیگیری داشته است. حال اینکه سوابق تاریخی چقدر بتواند بر مقررات کنوانسیون حقوق دریاها رجحان یابد خود محل بحث می باشد. صرفنظر ازاین موضوع اگر از زاویه حقوق بین الملل و حتی دیپلماسی فعال به این بیانیه نگاه گردد این اقدام وزارت امور خارجه فیلیپین کاملا منطبق با موازین حقوق بین الملل و حرکتی براساس منافع ملی آن دولت تلقی می گردد.
آیا مناقشه با روش توسل به حکمیت و حقوق دریاها قابل حل است؟
مانیل در اقدامی بی سابقه سندی 4000 صفحه ای به دادگاه کنوانسیون قانون دریای سازمان ملل تسلیم کرده و از چین بخاطر ادعایش بر تقریبا تمام دریای جنوبی چین شکایت کرده است اما پکن گفته این دادگاه را قبول ندارد. حتی در صورتی که فیلیپین در کوشش خود برای پیگیری حقوقی مسأله در سازمان ملل پیروز گردد، چین ملزم به رعایت حکم چنین دادگاهی نخواهد بود.
کوشش های اخیر از سوی سازمان همبستگی منطقه ای آسه آن برای آنالیز ایده های جدید برای حل این مناقشه به نظر باعث تشدید اختلاف نظر در این مجموعه از کشورها شده است.
دکترای حقوق بین الملل
310 310
منبع: خبرآنلاین