با فوق لیسانس زمین شناسی کفی کفش می فروشم ، درآمدم از استاد دانشگاه بیشتر است
به گزارش بانوی ایران، تقریباً هر چند وقت یک بار در مترو او را می بینم. از باقی فروشنده ها کمی شیک پوش تر است. جنسش را با پلاستیک جابه جا نمی نماید. کیف به اصلاح مهندسی اش را پر می نماید از کفی های کفشی که طبی هستند و واگن به واگن می چرخد تا کفی های دو هزارتومانی اش را آب کند.
به گزارش خبرنگاران، زمانی که به او پیشنهاد مصاحبه دادم تصور می کردم با یک دستفروش معمولی روبه رو هستم اما گپ زدن در غروب آدینه و بعد از یک روزکاری سخت با مهدی قنامی نشان داد که دستفروش سی ساله ما داستان زندگی متفاوتی دارد. مهدی حالا روزهاست که از خانه اش که حوالی متروی فرهنگسراست راهی ایستگاه های مرکزی شده و دستفروشی می نماید.
قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
چند وقته که داخل مترو دستفروشی می کنی؟
هفت ماهی هست که داخل مترو کفی کفش می فروشم.
قبل از این هفت ماه چه کار می کردی؟
سرباز بودم. قبلش هم درس می خواندم. ناسلامتی فوق لیسانس زمین شناسی دارم
از کدام دانشگاه؟
لیسانسم را از دانشگاه آزاد کرج گرفته ام و فوق لیسانس را دانشگاه پیغام نور تهران بودم.
مهدی قنامی روزی که وارد دانشگاه شده بود برای این روزهایش چه شغلی متصور بود؟
فکر می کردم کارمند شرکت نفت یا کارمند یکی از معادن شوم. شاید هم کارمند دانشگاه!
برای کارمند شدن چقدر کوشش کردی؟
قبل از سربازی برای امریه گرفتن کوشش زیادی کردم حتی برای مصاحبه به برخی از مراکز هم رفتم ولی بی فایده بود. الان هم تازه چند روز است که کارت سرانجام خدمتم را گرفته ام. خبری از استخدام دولتی نیست و شرکت های خصوصی هم پول خیلی کمی می دهند. مثلاً با این مدرک و کار در یک معدن خارج از شهر ماهی 800 هزار تومان به یک مهندس می دهند. برای 23 روز زندگی در بیابان و معدن حقوق خیلی کمی است.
چطور شد که دستفروشی در مترو را انتخاب کردی؟
بیکاری. زمانی که سرباز بودم یکی از دوستانم در مترو دستفروشی می کرد و او پیشنهاد داد که اوقات بیکاری ام را در مترو باشم. البته عایدی خوبی هم دارد.
هر کفی کفش چقدر برایت سود دارد؟
کفی ها را 1200 تومان از یک کارخانه حوالی مترو خیام می خرم و 2 هزار تومان می فروشم.
روزی چندتا از این کفی های کفش را می فروشی؟
به طور میانه روزی 90 تا از این کفی های کفش را می فروشم.
محصولی که تو می فروشی دست دیگر دستفروش ها نیست. چطور این جنس را انتخاب کردی؟
یکی از دلایلی که می توانست چالش ها و حاشیه های اطراف کارم را کم کند، استفاده از محصولی بود که کمتر در مترو وجود دارد. البته چهار نفر دیگر هم در خطوط دیگر مترو و دیگر ایستگاه ها این کفی های کفش را می فروشند. ما معمولاً با هم و از کارخانه خرید می کنیم به همین علت قیمتش مناسب است وگرنه در غیراین صورت باید هر کفی را 1600 تومان بخریم و همین امر سبب شده که دیگران نتوانند وارد بازار ما شوند.
چطور جنبش 1000 تومانی در مترو راه افتاد و بازار این دستفروش ها این قدر رونق پیدا کرد؟
در مترو کالا به طور مستقیم از خارج یا تولیدی های داخلی به دست مشتری می رسد و واسطه ای در این میان وجود ندارد. و در این میان مالیات و کرایه مغازه حذف می گردد. مردم علاقه مند هستند جنس مقرون به صرفه بخرند بعلاوه شاید حاضر نباشند برای خرید از دستفروش ریسک بالایی انجام دهند برای همین جنس های با قیمت هزار تومان برای این بازار بسیار مناسب است. حتی تا زیر ده هزار تومان هم در مترو قابل عرضه است.
تو با توجه و شناختی که از متروداری شاید بتوانی یک بررسی خوب از شرایط مالی مردم داشته باشی! مردم منطقه 7 معمولاً چه جنس هایی را بهتر می خرند؟
خط یک مترو چون از میرداماد تا پایین شهر ادامه دارد برای همین ثبات در شرایط مشتری ندارد و مشتری های با عایدی پایین به جنس های هزار تومانی اقبال نشان می دهند در خط دو و ایستگاه های منطقه هفت یک ثبات وجود دارد. تقریباً از ابتدا تا انتهای خط مردم میانه زندگی می نمایند برای همین جنس های تا 5 هزار تومان هم مشتری های خوبی دارند.
مجرد هستی یا متاهل شده ای؟
هنوز در خانه پدرم هستم. پدر و مادرم بازنشسته های آموزش و پرورش هستند. دو خواهر دارم یکی درس می خواند و دیگری ازدواج نموده است. با این شرایط توانایی ازدواج را ندارم.
چقدر از عایدیت خرج خانواده می گردد؟
پدر و مادرم حدودا 2 میلیون تومان حقوق بازنشستگی دارند. من هم عایدیم را پس انداز می کنم و یا خرج کارهای علمی ام می گردد.
تو از من حقوقت بیشتر است. پس چطور توانایی ازدواج نداری؟
خب سن که بالا برود نگاه به ازدواج هم تغییر می نماید. شما جوان هستید و در کنار این عایدی کم امیدتان به آینده زیاد است و با امید به پیشرفت به سمت ازدواج می روید. با این شرایط زندگی ها عایدی 3 یا 4 میلیون تومان هم عایدی میانه محسوب می گردد!
فارغ از شعارزدگی؛ فکر می کنی عایدی دستفروشی ات برکت دارد؟
من تو مترو شکستن غرور را دیدم. خرد شدن، آدم را منطقی تر می نماید و آن مدینه فاضله دوران جوانی از بین می رود. خیلی از آنهایی که وارد مترو می شوند بعد از یک ساعت کار با گریه راهی خانه می شوند. دستفروشی آدم را خرد می نماید. به طور طبیعی یک مهندس یا کاسب ورشکسته نمی تواند این شرایط را هضم کند.
روزی که راهی مترو شدی فکر این را هم کردی که ممکن است با انتخاب شغل برای خودت یا خانواده محدودیت ایجاد گردد؟
کسی که به سن 30 سالگی می رسد و راهی را جلوی خودش نمی بیند و پل های پشت سرش هم خراب شده، چاره دیگری ندارد. و در کار آزاد، مترو جایی است که سرمایه زیادی نمی خواهد. بیشتر آدم هایی که داخل مترو زندگی می نمایند معمولاً کسانی هستند که در زندگی بیرون از متروشان یک بار شکست خورده اند. یا تحصیل نموده بیکار هستند یا ورشکسته. البته برخی هم دستفروشی در مترو برایشان شغل دوم محسوب می گردد.
در مترو تماشا دوستان و همکلاسی ها خیلی احتمال دارد. این اتفاق برای شما هم افتاد؟
بله من در مترو استاد راهنمای خودم را دیدم. برخی دوستانم را دیدم. آنهایی که کمی با من صمیمی تر بودند می گفتند این کار در شأن تو که یک مهندس هستی؛ نیست. اما زندگی در شرایط امروز انسان را وادار می نماید که برخی از کارها را قبول کند. همه این قواعد را پول معین می نماید. من از دانشگاه آزاد رودهن پیشنهاد تدریس داشتم ولی فقط ساعتی هشت هزار تومان برای تدریس دادند و با 5 ساعت تدریس در دانشگاه نمی توان زندگی را گذراند. ضمن اینکه اگر وارد مترو شدی باید دور برخی شغل ها مثل معلمی یا تدریس در دانشگاه را خط بکشی!
واکنش پدر و مادرت به انتخاب این شغل چه بود؟
اوایل نمی دانستند که دستفروشی می کردم. بعد از مدتی که فهمیدند مخالفت کردند. گفتند این کار در شأن تو و خانواده ات نیست. ولی با این شرایط زندگی می توان با خیلی از چیزها کوتاه آمد. الان هم من دنبال کار هستم و نمی خواهم همواره دستفروش باقی بمانم.
به نگاه مردم بی تفاوت شده ای؟
اوایل برایم مهم بود. هنوز هم برای من مهم است که فکر ننمایند دارند از یک گدا یا یک آدم بی فرهنگ خرید می نمایند. مثل قدیم نیست که یک عده گدا یا بی سواد در مترو دستفروشی نمایند الان خیلی از دستفروش های مترو تحصیل نموده هستند. من حداقل پنجاه دستفروش لیسانسه می شننام!
خیلی از مردم تصور می نمایند دستفروش های مترو به صورت شبکه ای و تیمی کار می نمایند و همه با هم آشنا هستند. این ذهنیت تا چه مقدار به واقعیت نزدیک است؟
کار در مترو احتیاج به سرمایه زیادی ندارد و با 200 هزار تومان هم می توان کار را آغاز کرد. برخی به صورت خانوادگی در این کار وارد شده اند و هوای یکدیگر را دارند و اجازه نمی دهند غریبه وارد این کار گردد. مثلاً سفره فروش ها اجازه نمی دهند شخص دیگری وارد حریم شان گردد. یا مثلاً خانواده ای 9 نفره از یکی از شهرهای غربی کشور با یکدیگر در خط دو مترو جنس می فروشند. البته باند بازی در این کار موجب می گردد پیروز تر باشی!
مهدی قبول داری که کار تو در مترو غیرقانونی است؟
بر اساس قوانین جمهوری اسلامی غیرقانونی نیست؛ بلکه خلاف است!
خب چه فرقی می نماید؟
در قوانین ننوشته اند دستفروشی در مترو غیرقانونی است ولی در اساسنامه مترو آمده است که این کار خلاف است.
جریمه دستفروشی در مترو چقدر است؟
نگهبانان مترو موظف هستند که جنس دستفروش را چک نمایند و او را به بیرون از مترو راهنمایی نمایند و اگر دستفروش ممانعت کند می توانند اجناس او را ضبط نمایند. مسئولان حراست برایمان اساسنامه را شرح داده اند. در برخی از زمان های خاص مثل کنفرانس جنبش عدم تعهد طرح های سنگینی اجرا شد و همه جنس ها را گرفتند و پس ندادند. البته از کارمندان مترو شنیده ام که گویا برای مهر سال جاری هم قرار است طرح جمع آوری اجرا گردد.
پس رابطه تان با مأموران مترو خوب است.
دستفروش ها را می شناسد و می داند چه شخصی چه کالایی را می فروشد. ما هم با مأموران سلام علیک داریم.
یعنی دستفروشی به صورت غیررسمی پذیرفته شده است؟
بله. من به واسطه دوران سربازی با خیلی از مأموران آشنا هستم. خودشان خوب می دانند با توجه به این شرایط بیکاری اگر صدتا دستفروش در مترو کم گردد؛ صدتا خلافکار یا معتاد به جامعه اضافه می گردد. برای همین با این کار کنار آمده اند.
چه ساعت هایی در مترو کار می کنی؟
از 11 صبح تا 10 شب
چرا صبح ها دستفروشی نمی کنی؟ معمولاً صبح ها مترو شلوغ تر است.
در حقیقت توان بدنی ام اجازه نمی دهد از صبح تا 10 شب کار کنم. ضمن اینکه برای اینکه از فضای درس و فضای علمی دور نشوم، صبح ها به سرانجام نامه نویسی و نوشتن مقاله برای کنفرانس های علمی مشغول هستم و سفارش قبول می کنم. این کار هم عایدی خوبی دارد هم اینکه یاری می نماید در فضای رشته خودم باقی بمانم.
مقاله ای هم به نام خودت هم منتشر نموده ای؟
در داخل کشور و در سمینارهای داخلی مقاله زیاد داشته ام اما مقاله خارجی یا ISI نداشته ام چون پرداخت هزینه دلاری ثبت مقاله کمی مشکل است.
شاید با این شرایط احتیاجداری که حداقل خودت به خودت ثابت کنی که چه توانایی هایی داری؟
بله. گاهی احتیاج می گردد خودم را به خودم ثابت کنم.
برخورد مردم با دستفروش ها چطور است؟
نه همه مردم ولی برخی از مردم تصور می نمایند با یک معتادِ بیکار روبه رو هستند.
شرایط ظاهر تو خیلی خوب است. با تو هم همین طور برخورد می نمایند؟
مترو پر از مسافر است که از همه جای کشور در آن هستند. پس طبیعی است که برخی نتوانند بین یک معتاد و گدا با یک دستفروش محترم تفاوت قائل شوند.
خودت از کفی های کفشی که می فروشی استفاده می کنی؟
نه! کفش من با توجه به اینکه زیاد باید سرپا بمانم طبی است و برای همین داخل کفشم جای زیادی برای کفی کفش ندارد.
--
منتشر شده در خبرنگاران محله منطقه 7 به تاریخ 1393/06/23*
منبع: همشهری آنلاین